ای حجت یزدان یزدان و ای امیر دوران!
ای موعود انبیا و منجی انسانها!
ای کاش اهل عالم می دانستد که با آمدنت، چه سعادتی به آنان روی میداد.
ای کاش مسیحیان جهان میدانستند که مسیح خود دلدادهی توست و برای ظهورت لحظه شماری میکند تا از آسمان فرود آید؛ در نماز به تو اقتدا کند و پیروان خویش را به تبعیت از تو فرا خواند که اگر عیسی(ع) مرده ای را زنده میکرد؛
تو ای مقتدای مسیح، زمین و زمان را، انسان و جهان را زنده خواهی کرد.
ای کاش کلیمیان جهان میدانستند که نه تنها ید بیضا، عصا و سنگ موسی(ع)، الواح تورات و انگشتر سلیمان که تمام موایث انبیا در نزد توست و همان خضر(ع) که حضرت موسی(ع) مصاحبت با وی را تاب نیاورد، در مقابل تو دست ادب بر سینه مینهد، به خدمتکاری و همنشینیات افتخار میکند
ای کاش پیروان زرتشت، این معنی را درمییافتند که «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک» تنها و تنها در دروان طلایی ظهور توست که مجال بروز خواهد یافت. تو را یوسف زهرا صدا میزنند و به یوسف تشبیه میکنند اگرچه:
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود